Pear Decline مهمترین عامل فایتوپلاسمایی گلابی است که باعث آسیب شدید به درختان مبتلا و خسارت اقتصادی قابل توجه می شود. زوال گلابی در اروپا، آمریکای شمالی و احتمالا در مناطق دیگر جهان وجود دارد. این بیماری سبب تضعیف تدریجی و رو به افزایش و سرانجام مرگ درختان می شود. درخت های آلوده ممکن است ناگهان پژمرده و خشک شوند.
Pear decline disease (Candidatus Phytoplasma pyri)
(Pear Decline) مهمترین عامل فایتوپلاسمایی گلابی است که باعث آسیب شدید به درختان مبتلا و خسارت اقتصادی قابل توجه می شود. زوال گلابی در اروپا، آمریکای شمالی و احتمالا در مناطق دیگر جهان وجود دارد. این بیماری سبب تضعیف تدریجی و رو به افزایش و سرانجام مرگ درختان می شود. درخت های آلوده ممکن است ناگهان پژمرده و خشک شوند. در بین سال های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۲ این عارضه سبب مرگ یک ملیون درخت در کالیفرنیا شد (اگریوس ۲۰۰۵). زوال گلابی به همه واریته های گلابی که روی پایه های حساس پیوند شده باشند خسارت وارد می کند. زوال در درختان پیوند شده روی پایه های تا حدودی مقاوم و متحمل نیز دیده شده است.
عامل آن فیتوپلاسما است و ناقل آن پسیل گلابی می باشد. علایم بیماری زوال گلابی به دو شکل عمده:
ا- زوال تدریجی (Slow decline)
۲- زوال سریع (Quick decline) بروز می کند.
در زوال سریع، درختان ناگهان پژمرده می شوند و در طول چند هفته می میرند. زوال سریع اغلب در درختان پیونده شده روی پایه های گلابی حساس شرقی مثل Pyrus serotina و غیره دیده می شود.
در حالت زوال سریع که عمدتاً در تابستان و پاییز اتفاق میافتد، درخت آلوده ناگهان سبز خشک میشود و درخت در مدت کمتر از چند هفته دچار مرگ سریع میشود. یک لایه ی قهوهای رنگ ممکن است در محل پیوند مشاهده شود. در برخی منابع، این لایه عامل زوال درختان معرفی شده که با بستن آوندها، مانع انتقال جریان مواد غذایی بین تاج و ریشه میشود و بر حسب تشکیل سریع یا تدریجی این لایه، زوال سریع یا تدریجی اتفاق میافتد.
در زوال تدریجی نشانه های بیماری طی مدت طولانی و پس از چند سال بروز می کند و در این مدت شاخه ها رشد کمی دارند. در اینگونه درختان برگ ها سبز کمرنگ، کوچک، چرمی و کم هستند و لبه ی آن ها به سمت بالا لوله می شوند. این برگ ها اغلب در تابستان قرمز می شوند و قبل از موعد خزان می کنند و می ریزند. این درختان ممکن است سالها زنده بمانند و یا بعد از چند سال از بین بروند. در اوایل آلودگی درختان، شکوفه ی فراوانی تولید می کنند ولی با پیشرفت بیماری شکوفه دهی کاهش می یابد و گل های کمتری تبدیل به میوه می شوند و میوه های تولید شده ریز هستند. شکوفه دهی خارج از فصل، علامت دیگری از این بیماری می باشد. در این مرحله از پیشرفت بیماری، نشاسته در بالای نقطه پیوند تجمع می یابد ولی در زیر نقطه پیوند در پایه، تقریبا نشاسته ای وجود ندارد و آوند آبکشی در محل پیوند و زیر آن تخریب می شود، لذا بیشتر ریشههای تغذیه کننده می میرند و بر خلاف بهبودهای ظاهری و موقتی، درختان نهایتاً از بین خواهند رفت. زوال تدریجی اغلب روی درختان پیوند شده روی پایه های متحمل تر مثل Pyrus communis و غیره بروز می کند. به طور کلی در درختان آلوده، حلقه آوند آبکش فصل جاری درست در زیر منطقه پیوند تخریب شده و آوندهای آبکش جایگزین شده در این منطقه، دارای عناصر آوندی کوچک و باریک تری نسبت به حالت طبیعی هستند. شدت علایم طی سالهای مختلف ممکن است دچار نوسانات قابل توجهی شود. به طوریکه علایم برای چند سال ناپدید شده و سپس دوباره ظاهر میشوند.
علائم بیماری فیتوپلاسمایی زوال گلابی
یکی از مهمترین بیماریهای گلابی، بیماری زوال گلابی (Pear decline) است که در حقیقت نوعی ناسازگاری تحریکی است. یعنی عامل بیماری که مایکوپلاسما است توسط پسیل گلابی به درختان انتقال مییابد و از طریق آوندهای آبکش، به طرف محل پیوند، پایین میآید. اگر پایه حساس باشد، آوندهای آبکش درست در زیر محل پیوند از بین رفته و بر روی تنه حلقهای ایجاد میشود که به مرور ریشهها دچار گرسنگی شده و سپس رشد تاج کاهش یافته و درخت پژمرده شده و از بین میرود. به استثنای پایههای P. betulaefolia که کاملاً مقاوم است تقریباً تمامی پایههای بذری به آن حساسند.
نمایی از فیتوپلاسما در زیر میکروسکوپ الکتریکی
بیمارگر زوال گلابی فیتوپلاسما است که از طریق پیوندهای پوستی و چوبی منتقل می شود، همچنین این بیمارگر توسط پسیل گلابی (Psylla pyricola ) نیز انتقال می یابد.
حشره بالغ و تخم های پسیل گلابی که ناقل بیماری فیتوپلاسمایی زوال گلابی می باشد.
پسیل گلابی طالب آب و هوای گرم و خشک است و در نواحی که رطوبت نسبی پایین و درجه حرارت نسبتاً زیاد باشد تراکم و خسارتش شدت بیشتری دارد. از این رو در باغهایی که در زیر درختان اقدام به کشت یونجه یا پوشش سبز دیگری مانند جو نمایند، نظر به اینکه محیط را تا حدودی مرطوب میسازد، جمعیت آفت و تخم ریزی حشره کاهش پیدا میکند.
فواصل درختان نبایستی کمتر از ۸ متر انتخاب شود، هرس شاخه های اضافی و کاستن از انبوهی بیش از حد شاخ و برگ که موجب تهویه بیشتر میشود در کاهش جمعیت آفت بسیار مهم است.
در مورد گیاهان هم همانند کنترل بیماری در انسان ها پیشگری بهتر از درمان هست. در این حالت نیاز به استفاده از سموم نیست و محصول تولید شده عاری از سم است و برای سلامتی ضرری ندارد. بنابراین تمیز نگهداشتن باغ و سوزاندن شاخه های آلوده و دفن برگ ها در پاییز، از جمله اقداماتی است که باعث کاهش خسارت آفات و بیماری های گیاهی در فصل زراعی بعد شده و باغداران باید با آن توجه داشته باشند.
کنترل شیمیایی:
مهمترین و تاثیر گذار ترین اقدام در کنترل شیمیایی، سم پاشی زمستانه قبل از باز و متورم شدن جوانه های گل و برگ می باشد، باتوجه به اینکه این حشره به صورت بالغ و همچنین تخم در کنار جوانه های برگ زمستانگذرانی می کند، سم پاشی با یک حشره کش مناسب (به عنوان مثال دیازینون) به همراه روغن زمستانه ( مثل روغن ولک) بسیار تاثیر گذار است. نوبت بعدی سم پاشی در صورت مشاهده عسلک یا حشره پسیل زمانی که میوه ها کوچک هستند با یک حشره کش مناسب باید انجام گیرد. اگر بعد از خرداد ماه باز هم حشرات مشاهده شدند و عسلک زیادی ترشح شده بود ابتدا باید با آب پاشی یا صابون های گیاهی مناسب که اخیرا وارد بازار شده اند شست و شو انجام شود و بعدا در صورت لزوم سم پاشی تکرار شود. در نهایت در کنار تمامی این راهکار ها اگر درخت ضعیف باشد آفات و بیماری ها در حداقل جمعیت هم خسارت زا خواهند بود. بنابراین باید تغذیه و آبیاری درختان به موقع و به اندازه باشد تا سیستم خود گیاه نیز در برابر مهاجمان مقاومت خوبی داشته باشد.
برای معالجه ی درختان از تتراسایکلین به میزان۱۰۰ گرم در لیتر استفاده کرده اند و به درخت ۴ تا ۸ لیتر از آن راتزریق کرده اند و علائم محو شده است. زمان تزریق بعد از برداشت میوه می باشد.
منابع : س. ع. الهی نیا. ۱۳۹۳٫ قارچ شناسی و بیماری شناسی گیاهی. انشارات دانشگاه گیلان. جلد دوم.
گرد آورنده : سپیده مدنی – کارشناس ارشد بیماری شناسی.
پیشنهاد ما به شما:
دیدگاهتان را بنویسید