معمولا شناسایی عامل پوسیدگی ریشه تنها بر اساس علایم مشکل است زیرا بافت بیمار غالبا با بیش از یک بیمارگر آلوده می شود.
این بیماری عموما به وسیله یک یا چند گونه از مجموعه Fusarium solani f.sp. fabae ، F. avenacearum ، F. graminearum ، F. culmorum ، F. moniliforme و یا R. solani ایجاد می شود، که از بین فوزاریوم ها Fusarium solani f.sp. fabae از اهمیت بیشتری برخوردار است.
آلودگی ناشی از این قارچ می تواند زود اتفاق افتد که در این حالت پوسیدگی بذر و مرگ گیاهچه قبل از ظهور یا اضمحلال گیاهچه ها بلافاصله بعد از ظهور می شود.برای خواندن ادامه مقاله همراه ما باشید…
Root and Crown rot legumes and beans
پوسیدگی ریشه، یک بیماری بسیار گسترده و اغلب خسارت زا است و در چین، ژاپن و سودان خسارت های بیش از ۴۰ درصد ایجاد کرده است. این بیماری از بسیاری از مناطق مختلف دنیا گزارش شده و در ایران نیز در استان های آذربایجان شرقی، لرستان، خوزستان، مازندران و گلستان مشاهده شده است (آقاجانی و همکاران ۱۳۸۷ ).
معمولا شناسایی عامل پوسیدگی ریشه تنها بر اساس علایم مشکل است زیرا بافت بیمار غالبا با بیش از یک بیمارگر آلوده می شود.
این بیماری عموما به وسیله یک یا چند گونه از مجموعه Fusarium solani f.sp. fabae ، F. avenacearum ، F. graminearum ، F. culmorum ، F. moniliforme و یا R. solani ایجاد می شود، که از بین فوزاریوم ها Fusarium solani f.sp. fabae از اهمیت بیشتری برخوردار است.
آلودگی ناشی از این قارچ می تواند زود اتفاق افتد که در این حالت پوسیدگی بذر و مرگ گیاهچه قبل از ظهور یا اضمحلال گیاهچه ها بلافاصله بعد از ظهور می شود.
گاهی ساقه گیاهچه ها ممکن است به طور مشخص در سطح خاک باریک شود. روی گیاهان مسن تر بیماری به کندی توسعه می یابد و با رسیدن محصول شدید تر می شود.
طبیعت تهاجمی پوسیدگی ریشه نیز به وسیله علایم برگی منعکس می شود که از برگ های قدیمی زرد شده با حاشیه های قهوه ای یا نکروزه تا زردی مشخص و خشک شدن همه برگ ها متغیر است.
بسیاری از بوته ها ممکن است قد کوتاه شوند. ممکن است آلودگی از ریشه به سمت قاعده ساقه نیز پیشروی کند هر چند که تنها بافت پوستی مورد حمله واقع شده و بافت آوندی سالم باقی می ماند.
در مورد فوزاریوم ها، توده های سفید رنگ میسلیوم و توده های نارنجی یا صورتی رنگ اسپورها را می توان روی قاعده ساقه و ریشه مشاهده نمود.
(Mckenzie & Morrall 1975 ) قارچ های فوزاریوم و رایزوکتونیا را عامل پوسیدگی ریشه باقلا معرفی نمودند، آن ها اظهار داشتند که پوسیدگی فوزاریومی ریشه در تمام فصل زراعی در مزرعه وجود دارد اما پوسیدگی رایزوکتونیایی ریشه در انتهای فصل بیشتر است.
قارچ Rhizoctonia solani ، Sclerotium rolfsii ، Fusarium spp. از گروه قارچ های ناقص بوده، گونه های phytophthora megasperma ، Pythium spp. و Aphanomyces euteiches از گروه قارچ های اوومیست می باشند.
قارچ R. solani دارای گروه آناستوموزی مختلفی می باشند و جدایه های ایران به گروههای AG4 ، AG7 و AG 1-IB و گروه AG-G از ریزوکتونیهای دو هسته ای نسبت داده شده اند (آقاجانی و همکاران ۱۳۷۸ ).
در تحقیقی که بر روی بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه باقلا در استان لرستان انجام شد، مشخص شد که فراوانی قارچ Fusarium solani که موجب پوسیدگی ریشه باقلا می شود از سایر جدایه ها بیشتر و خسارت ناشی از آن در مزارع استان زیاد است و بعد از آن به ترتیب متعلق به گونه های F.oxysporum ، Rhizoctonia solani ، Macrophomina phaseolina و Pythium sp. بود (گلپایگانی و همکاران، ۱۳۸۹).
در استان فارس بیشتر پوسیدگی های ریشه مربوط به F.oxysporum میباشد.
قارچ های عامل بیماری همگی خاکزاد هستند. آن ها اسپور یا سختینه هایی تولید می کنند که در خاک تا بیش از یک سال زنده باقی بمانند. این ساختارها می توانند به وسیله آب جاری و خاک یا باد و همچنان بقایای گیاهی مخلوط با بذر منتشر شوند.
هیچ روش موثری برای کنترل پوسیدگی ریشه وجود ندارد. ضدعفونی بذر با مخلوطی از قارچ کش های PCNB و بنومیل تیرام به کنترل بیماری گیاهچه ناشی از R.solani و F. solani کمک می کند. ضدعفونی بذر نیز ممکن است کنترل نسبی مراحل پوسیدگی بذر و مرگ گیاهچه را فراهم نماید.
برای پیشگیری از افزایش جمعیت بیمارگرهای پوسیدگی ریشه در خاک، تناوب های محصول نباید شامل باقلا (یا سایر حبوبات) بیش از یکبار در هر ۵-۴ سال باشد که این کار در اکثر مناطق تولید باقلا عملی نمی باشد.
هیچ منبع شناخته شده ی مقاومت ژنتیکی به این گروه از بیماری ها وجود ندارد. از آن جایی که بسیاری از عوامل تنش زا، وقوع و شدت پوسیدگی ریشه را تشدید می کنند، استراژی های مدیریتی که باعث رشد سریع محصول و تقویت آن می شود، باید اتخاذ شوند.
در سودان، تاخیر در کاشت تا بعد از دوره های هوای گرم، سرسبزی محصول را بهبود می بخشد و از شدت بیماری می کاهد.
مدیریت خاک مزرعه برای به حداقل رساندن فشردگی خاک و بهبود زه کشی در مدیریت بیماری موثر است.
گروه دوم بیمارگرهای پوسیدگی ریشه شامل : Pythium spp. ،Phythophthora spp. و Aphanomyces euteiches است.
طوقه آلوده به پوسیدگی فیتوفتورایی
Ph. Megasperma عامل پوسیدگی شدید و پژمردگی های بهاری در آمریکا است، اما جدایه های باقلا روی نخود، شبدر، چغندرقند یا خانواده کلم بیماریزا نیستند.
var. pisi Ph. Erythoroseptica از نخود بر روی باقلا بیماریزا بوده است. جدایه های مختلف A. euteiches از نظر خصوصیات بیماریزایی و دامنه میزبانی در بقولات خصوصات مختلفی داشتند.
R. solani و Sclerotium rolfsii قارچ هایی هستند که با داشتن دامنه میزبانی وسیع، بیمارگر عمومی در سایر محصولات بوده و دوره های طولانی در خاک دوام دارند.
گونه های قارچی Thielaviopsis basicola ، Macrophomina phaseolina و Helicobadium purpureum نیز به عنوان سایر عوامل پوسیدگی طوقه و ریشه در بعضی نقاط دنیا مطرح می باشند.
علایم اولیه بیماری به صورت رگه های قهوه ای قرمز روی ریشه های اولیه و ثانویه است که در اواخر فصل به هم می رسند.
رنگ بیرونی ریشه قهوه ای متمایل به قرمز تیره و پوسیدگی ریشه از نوع خشک است. نشانه ها روی اندام های هوایی شامل زرد شدن، نکروزه شدن برگ های پایینی و کاهش رشد گیاه است.
فوزاریوم بر روی ریشه پوسیدگی خشک ایجاد میکند که حالت یکنواخت دارد و بر خلاف ریزوکتونیا شانکر ایجاد نمیکند. اسپورودوکیوم ها به رنگ سبز متمایل به آبی بوده، ماکروکنیدیوم ها اصولا دارای ۳ دیواره عرضی، خمیده و بی رنگ هستند.
میکروکنیدیوم ها در محیط های کشت جامد به فراوانی تشکیل نمی شود (فقط در محیط های کشت مایع به فراوانی تشکیل میشود). زمستان گذرانی توسط کلامیدوسپورها در بقایای آلوده و در خاک صورت می گیرد.
دمای بهینه برای رشد بیماری ۳۰-۲۵ درجه سانتی گراد است. هر قدر خاک فشرده تر، حاصلخیزی آن کم و اسیدی تر باشد، شدت بیماری بیشتر است.
شخم خاک جهت جلوگیری از فشرده شدن خاک، تناوب زراعی با غیرمیزبان ها به مدت ۵-۴ سال، تقویت مناسب خاک و استفاده از محافظت کننده های شیمیایی بذرها در کنترل بیماری موثر بوده اند.
رقم مقاوم نسبت به این بیماری هنوز گزارش نشده است، هر چند در مواردی تعدادی از ارقام متحمل بوده اند. حذف بقایای گیاهی حاوی اینوکولوم قارچ و مدیریت علف های هرز نیز می تواند به کنترل بیماری کمک کند.
پوسیدگی طوقه و ریشه بقولات (نخود و باقلا)
عامل بیماری Fusarium solani است که فرم های اختصاصی F. solani f.sp.pisi به نخود فرنگی، F. solani f.sp.phaseoli به لوبیا و F.solani f.sp.fabae به باقلا حمله می کند.
میسلیوم و کنیدی های قارچ F.solani
این بیماری از بیماری های مهم حبوبات در ایران است. نشانه ها به صورت شانکرهای قرمز رنگ روی کوتیلدون ها، هیپوکوتیل، بخش های پایینی ساقه و گاهی ریشه نیز ظاهر می شودند.
چنانچه شانکر دورتادور اندام مورد حمله را احاطه نماید بخش های بالایی از بین می روند.
این بیماری به بافتهای جوان حمله می کند و از این رو در مراحل اولیه رشد و جوانه زنی بسیار مهم است.
تنظیم تاریخ کشت به طوریکه گیاه به سرعت از خاک خارج شود و ضدعفونی بذر در کنترل این بیماری موثر می باشد. در بعضی حبوبات مثل لوبیا سبز و باقلا ریزوکتونیا در بلوغ هم بیماری ایجاد میکند.
علایم پوسیدگی رایزوکتونیایی بر روی گیاهچه (تصویر سمت چپ)، میسلیوم و کلنی قارچ R.solani (تصویر سمت راست).
منابع : آقاجانی. م، ع. راهنمای شناسایی و مدیریت بیماری های باقلا. ۱۳۸۸٫
بهداد. ا. بیماری های مهم گیاهی ایران. ۱۳۸۸٫ انتشارات نشر یاد بود.
گرد آورنده : سپیده مدنی – کارشناس ارشد بیماری شناسی.
پیشنهاد ما به شما:
دیدگاهتان را بنویسید